گفتم : من فقط با کسی دوست می شوم که پشت نگاهش را بشناسم
با کسی که عشق از درونش گذشته باشد و نسیم روح بخش دوستی از قلبش بوسه ستانده باشد
با کسی که بی آنکه سخن بگویم سخنم را بشنود . بی آنکه در کنارش باشم نفسم را احساس کند
با کسی که وقتی دست در میان دستش بگذارم تا افق های بی کرانه یگانگی با من قدم می زند
با کسی که ساحل را بشناسد و موج را بر تن خویش احساس کرده باشد .
با کسی که از میان جنگلها تازگی را استشمام و از شب کویر ستاره چینی کند
با کسی که روح عریان مرا دوست بدارد و در دیار رویاهایم منزل کند
گفت: با من دوست می شوی آیا؟
گفتم:آری
درباره این سایت