قانونی که اجرایی نشد، خانوادههایی که متضرر شدند
گروه جامعه ــ عماد افروغ برای تصویب قانون تسهیل ازدواج در مجلس هفتم بسیار تلاش کرد؛ این قانون به تصویب رسید، اما اجرا نشد. امروز این جامعهشناس از مضراتی سخن میگوید که حاصل نادیده انگاشتن وظایف دولتها در زمینهسازی برای ازدواج و ترویج ارزشهای خانواده و صد البته اجرا نشدن این قانون است.
همزمان با روز خانواده با عماد افروغ، پژوهشگر برجسته علوم اجتماعی و نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی، که تصویب قانون تسهیل ازدواج در مجلس هفتم حاصل تلاشهای اوست به گفتوگو نشستیم؛ افروغ در این گفتوگوی صمیمی ضمن بیان سیر تصویب این قانون جامع از عدم اجرای آن طی ۱۴ سال اخیر به شدت انتقاد میکند و دولتها را مقصر اصلی سخت شدن ازدواج و تضعیف ارزشهای خانواده میداند. آنچه از نظر میگذرد، حاصل این گفتوگوست:
ایکنا ــ همان طور که مستحضرید در سالیان اخیر با کاهش آمار ازدواج در کشور مواجه شدهایم، علت گریزان شدن جوانان از ازدواج و اینکه شادی را در جایی بیرون از خانواده دنبال میکنند چیست؟
نباید در ریشهیابی مسائل اجتماعی از نقش دولتها به ویژه در ساختار فرهنگی، ی و اجتماعی غافل شویم، نباید بگوییم چرا جوانان از خانواده و حیات خانوادگی غافل شدهاند، بلکه باید به ریشههای این بیتوجهیِ ظاهری توجه کنیم. مردم، حقوق شهروندی و حقوق اجتماعی دارند، اگر حقوق شهروندی و حقوق اجتماعی را خوب بشکافیم و آن را به یک و دو حق تقلیل ندهیم، وظایف گسترده حاکمیت در قبال مردم مشخص میشود. متأسفانه همه دولتهای ما نسبت به حقوق اجتماعی مردم جفا و غفلت کردند و نفهمیدند که چه وظیفه سنگین اجتماعی روی دوششان است. بحث این نیست که صدقه و بخشش نکردهاند، بلکه وظیفهشان را انجام ندادهاند، دولتها وظیفه داشتند برای جوانان کاری کنند اما کاملاً غافل شدند؛ مخصوصاً از زمانی که موجی از لیبرالیسم به اسم حق شهروندی در این کشور جولان داد، غافل از اینکه حقوق شهروندی هم فقط حق فردی نیست، انسان متناسب با نیازهایش حق دارد؛ حق فردی، گروهی، طبیعی، وضعی، جامعوی و . اینجا بحثمان حق جامعوی و اجتماعی در سطح کلان است که به آن میپردازم.
یکی از حقوق اجتماعی بحث تشکیل خانواده است. تشکیل خانواده بیارتباط با حق فردی هم نیست. دولتها تا چه اندازه به این حق اجتماعی و وظیفه اجتماعی خود در قبال مردم توجه کردند؟ به رغم اینکه قانونی برای تسهیل ازدواج در کشور تصویب شد و به ابعاد گوناگون تربیتی، فرهنگی، می، اقتصادی و تسهیلاتی برای ازدواج پرداخت، اما دولتها آن را اجرا نکردند؛ به رغم اینکه دولتها موظفاند در چارچوب قانون عمل کنند. پس صرفاً سراغ این نرویم که جوان میل به تشکیل خانواده ندارد. بحث را دیالکتیکی ببینیم، هر دو را ببینیم، بگوییم چه دلایلی ازدواج را به تأخیر انداخته است؟ نگوییم چرا جوانان میل به ازدواج ندارند! اگر دلایل تأخیر در ازدواج شناخته شود معلوم میشود که دولتها بیتقصیر نبودهاند. اگر دولت نقش خود را در فرهنگسازی و تحکیم خانواده ادا کرد و اتفاقی نیفتاد آن وقت میگوییم اتفاقی نیفتاد، پس این جوانان هستند که رغبتی به ازدواج ندارند، اما دولت نقش اجتماعی خود را چه در فرهنگ و چه در مقولات اجتماعی ایفا نمیکند. دولتها باید حساسیت فرهنگی داشته باشند، باید وظایف فرهنگی خودشان را خوب فهم کنند. گاهی دولتها میگویند فلان برنامه یا قانون قابلیت اجرا ندارد، این چه حرفی است؟ شما باید به میدان بیایید و کار را آغاز کنید، اگر تلاش کردید و نشد، قانون را تغییر دهید.
برخی این طرح را دخالت در حریم خصوصی مردم میدانند! مگر این طرح میگوید به زور فلان شخص با فلان شخص ازدواج کند؟! یادم هست قبل از اینکه وارد مجلس شوم بر حقوق اجتماعی خیلی تأکید داشتم و حتی کتاب حقوق شهروندی و عدالت» را نگاشتم، جدولی در پایان این کتاب راجع به اینکه حقوق اجتماعی چه حقوقی است و چه ابعادی دارد و چه تهدیداتی برای آنها هست درج شده است. اصلاً به این نیت وارد مجلس شدم که برخی حقوق اجتماعی مردم از جمله جوانان را احیا کنم. چون معتقد بودم دولتها به حقوق اجتماعی، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی و خیلی چیزهای دیگر توجه ندارند. لذا تلاش کردیم و قانون تسهیل ازدواج را هم به تصویب رساندیم اما متأسفانه تاکنون اجرا نشده است.
من باور قوی ندارم که جوانان به ازدواج بیرغبت باشند، چون سالها با دانشجویان سر و کله زدهام، دانشجویان چه پسر و چه دختر عاشق ازدواج و تشکیل خانواده هستند. نظرسنجی کنید، شرایطی فراهم کنید که دختر و پسر جوان نظرات خود را بروز دهند، آنوقت میبینید که چقدر میل به ازدواج دارند. مشکل اقتصادی بحث جدی است، نگاه نکنید قشر خاصی به رغم اینکه مرفه هستند تن به ازدواج نمیدهند؛ باید بررسی کنیم که این قشر خاص و محدود، چه نگاه فرهنگی، دینی و اخلاقی و تربیتی دارند که ازدواج نمیکنند؟ ولی حرف این است که اکثریت جوانان میل به ازدواج دارند اما مشکل مالی اجازه نمیدهد. از هر جوانی بپرسید چرا ازدواج نکردهای میگوید شغل ندارم، مسکن ندارم، خرج ازدواج بالاست و . چرا چشممان را به این واقعیات ببندیم؟ تعجب میکنم که بعضی به اصطلاح جامعهشناسان میگویند مشکل تأخیر در ازدواج، مسئله اقتصادی نیست! اگر صرفاً فرهنگی است که همه شبکههای تلویزیون برای ازدواج فرهنگ سازی میکنند. جوانان برای ازدواج انگیزه دارند اما فرصت ندارند. این فرصت را چه کسی باید در اختیار جوان قرار دهد؟ بخشی از اعطای این فرصت وظیفه خانواده است. امروز باید دامنه و گستره توجه پدر و مادر به فرزندان بیشتر شود چون شرایط سختی در انتظار جوان است. قبلاً میگفتند جوانی که درس خواند و سربازی رفت، دیگر میتواند روی پای خودش بایستد اما در حال حاضر این گونه نمیتوان پیش رفت و پدر و مادر واقعاً باید کمک کنند و تسهیلات بیشتری در اختیار فرزندانشان قرار دهند. در کنار نقش خانواده باز هم تأکید میکنم، دولت، نقش اساسی دارد. اگر عفت، اخلاق، سلامت و امنیت جامعه برای دولت مهم است، باید خانواده و ازدواج برایش مهم باشد. این را هم بگویم که ازدواج با توجه به فرهنگ ایرانی بر محور ازدواج دائم میچرخد و منظورم از ازدواج فقط دائم است.
ایکنا ــ آیا دولتها در زمینه فرهنگی توانستهاند با زبان روز زیرساختهای فرهنگی ازدواج را فراهم کنند؟
من نمیخواهم بگویم مشکل ازدواج فقط مسئله اقتصادی است. طرح تسهیل ازدواج ۱۳ بند داشت که فقط یک بخش کوچک آن اقتصادی بود. میگوید یک مسکنی در اختیارشان قرار گیرد تا بار خود را ببندند، میگوید سربازی باید تعریفشده باشد، بقیه بحثها هم فرهنگ سازی، م و. است. در حقیقت این قانون بسته کامل تربیتی، اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. شما این قانون را اجرا کنید، اگر با مانع روبرو شدید لایحه دهید و آن را اصلاح کنید، چرا این طرح را ابلاغ و اجرا نکردهاید؟ چرا آن را به وام تقلیل دادید؟ چرا مجلس، نظارت لازم را انجام نداد؟ بحثی در جامعهشناسی قدرت وجود دارد که میگوید اگر عدهای نخواهند موضوعی اجتماعی شود، جلوی مطرح شدنش را میگیرند. اگر نتوانند جلوی مطرحشدنش را در جامعه بگیرند، جلوی مطرحشدنش را در مجلس میگیرند، اگر نتوانند جلوی تصویبش را میگیرند، اگر نتوانستند جلوی ابلاغ و سپس جلوی اجرایش را میگیرند، مصداق بارز این روند برای طرح تسهیل ازدواج پیش آمد، چون من طراح آن بودم و بیش از همه واقفم. زمانی که بنده این طرح را دادم و کامل شد و به صحن علنی آوردم، مصادف شد با ریاست جمهوری آقای نژاد، ۵۰ نفر از نمایندگان به ظاهر طرفدار ایشان می خواستند طرح را از دستور خارج کنند. خیلی ناراحت شدم، چون دو سال روی آن کار و کشورهای دیگر را بررسی کرده بودیم. افراد از جناحهای مختلف به من گفتند تو یکبار سکته کردهای، اینقدر حرص نخور ما کاری میکنیم این قانون تصویب شود و همین شد، نمایندگان کمک کردند و قانون تسهیل ازدواج به تصویب رسید اما متأسفانه اجرا نشد، هیچکدام از بندهای این قانون تاکنون اجرا نشده است، اخیراً دیدم در مجلس بعضی میخواهند از رئیسجمهور سؤال کنند چرا این قانون اجرا نمیشود؟ میگویند هزینه دارد، شما باید هزینه بدهید که جلوی هزار هزینه دیگر گرفته شود. به لحاظ صوری تشویقهایی برای ازدواج انجام میشود، حالا اینکه این تشویقها تا چه حد کارساز و سازنده است، بحث دیگری است که به نظر من کارساز و جامع نیست. یکی از اقداماتی که میتواند زیرساخت خوب فرهنگی برای ازدواج مهیا کند، مشاورههای پیش و حین ازدواج هستند. متأسفانه مشاورههای بعد ازدواج امروز بوی فردگرایی میدهد و یادشان میرود خانواده قابل تعمیم به جمع جبری نیست، متأسفانه بعضی مشاورههای فردی بیش از اینکه خانواده را تحکیم کند آن را در معرض متلاشی شدن قرار میدهد. اما بحث را درباره مشاورههای پیش و حین ازدواج که وم آن را عرض میکردم ادامه دهیم؛ ببینید م مجانی نیست! اگر یک شخص بخواهد درباره مزایا و موهبتهای ازدواج اطلاعاتی از مشاور کسب کند، باید هزینههایی پرداخت کند، در جامعهای هستیم که رقابت تند اقتصادی حکمفرما شده و همه دنبال کاسبیاند و اخلاق اجتماعی به اخلاق دونمایه شبه سرمایهداری تبدیل شده است. حتی برای م هم بار مالی زیادی به دوش جوانان هست! امروز حداقل بخشی از رسانهها و رومهها فرهنگ سازی عمومی را درباره ازدواج انجام میدهند، برای اینکه کارسازتر باشد باید روابط رویاروی متخصص فن و فرد جوان مورد نظر ایجاد شود که آن هم هزینه دارد. به نظرم باید به این هزینهها توجه شود.
نکته مهم این است که تسهیل ازدواج به حفظ حجاب و عفاف هم کمک میکند. نمیتوانیم در قضیه حجاب سلبی برخورد کنیم، بخشی از بیحجابی واقعاً مربوط به غریزه است، نمیشود انکار کرد! آیا زمینه را برای اطفای مشروع غرایز مهیا کردهایم؟ اگر عفت و حجاب وضعیت خوبی ندارد، بخشی مربوط به مد و لباس است، بخشی مربوط به ازدواج است، من نمیفهمم چرا باید درباره بدیهیات در این مملکت حرف بزنیم و استدلال بیاوریم؟ کسانی که به این قانون مخالفت میکنند خودشان ازدواج کردهاند، غریزه را اطفا کردهاند و نمیفهمند جوان چه میکشد. بروند بحثهای امام خمینی(ره) را بخوانند که درباره به تأخیر افتادن ازدواج چه هشدارهایی دادهاند. ما پیشنهاد کردیم که سالروز ازدواج حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) روز ازدواج شود، این را ثبت کردند، فقط این پیشنهاد را اجرا کردند چون هزینهای نداشت. البته وام ازدواج را هم اجرایی کردند اما نمیدانم تجربه وام دارید یا خیر، آنچیزی که مصوب شده نیست، اخیراً خودمان برای پسرمان وام گرفتیم و دهها اما و اگر و انواع و اقسام گرفتاری وجود داشت، در حالی که صداوسیما میگوید وام ازدواج فقط یک ضامن میخواهد!
اگر قرار است مشکلات فرهنگی و ناامنی اخلاقی و فساد و فحشا به سراغ جامعه ما نیاید باید خانواده را سفت چسبید. هم از نظر روانشناختی، هم فرهنگی و هم اجتماعی میتوان درباره مزایای خانواده صحبت کرد، هر چه خانواده برقرارتر و محکمتر باشد، جامعه سالمتر است. اصلاً جامعه بدون خانواده معنا نمیدهد. ما میگوییم جامعه یک کل و ورای جمع جبری است، باید به لحاظ تربیتی جا بیندازیم که یعنی چه خانواده کل است؟ مثل آب؛ آب قابل تقلیل به اکسیژن و هیدروژن نیست، روانشناسی و مسائل می باید این را به دختر و پسر بگوید وقتی آمدید و پیمان شویی بستید، دیگر آب» شدهاید و اکسیژن و هیدروژن نیستید که به تنهایی آتش را تقویت میکنند، بلکه آب، آتش را خاموش میکند. کسی شهوداً شکی ندارد که جامعه سالم در گرو خانواده سالم است و تشکیل خانواده سالم نیز در گرو انجام یکسری وظایف از سوی دولتها و مردم است.
ایکنا ــ جوانان چقدر برای انتخاب صحیح همسر آموزش دیدهاند؟ آیا ملاکهای همسر مناسب و همسان در جامعه تبیین شده است؟
من واقعاً احساس میکنم جامعه ما بیش از حد کالایی، فردگرا و لذتگرا شده و از احسان و لطف و نوعدوستی خود فاصله گرفته و این روی مشاورههای خانوادگی هم اثر گذاشته است. همه چیز با پول تعریف میشود: علم، فرهنگ و . مایه تأسف است. در حالی که ما در جامعهای هستیم که بحث پهلوانی، جوانمردی، ایثار، احسان و جود جایگاه ویژهای داشته است، متأسفانه شیوه فرهنگی غالب و اداره جامعه کلاً باعث شده است که حتی اصحاب فرهنگ هم کالایی شوند. از لحاظ جامعهشناسی میتوانیم بگوییم وجدان عمومی جامعه بیش از حد اتمیزه و فردی شده است، بنابراین روانشناس شاید توجه نکند که نباید از منظر پول به فرد متقاضی مشاوره و کمک دهد، وقتی همه چیز از منظر پول، لذتگرایی و فردگرایی دیده شود، دیگر جامعه سالم نخواهیم داشت. اصلاً همبستگی اجتماعی با اخلاق جمعی تعریف میشود که متأسفانه این اخلاق جمعی اکنون آسیب دیده است. انکار نمیکنم که حضور نوعدوستی را در سیل اخیر مشاهده کردم و نشان داد که جامعه ما هنوز یک چیزهایی دارد، اما سؤال این است که چرا نوعدوستی فقط در شرایط بحرانی خود را نشان میدهد؟! در حالت عادی هم باید نشان دهد که نمیدهد. نوع نگاه حاکم بر کشور و نوع پاداشها و تنبیههایی که تعریف شده بر اساس نوعدوستی و احسان نیست، وقتی همه چیز را با پول میسنجند و پیش میبرند، باید منتظر این نوع مسائل باشند. از یکسو دولت و از سویی دیگر، نخبگان فرهنگی باید در اخلاق و رفتار و نوع مواجهه خود با عامه مردم تجدیدنظر کنند. اگر نخبگان به عامه مردم یاد دهند که همه چیز را با پول نسنجند، اخلاق جمعی ترمیم میشود و فضای درّندگی و خشونت از بین میرود. آمارها نشان میدهد جامعه به لحاظ اخلاق اجتماعی وضعیت خوبی ندارد.
ایکنا ــ به نظر شما آیا توانستهایم برای ازدواج جوانان الگوسازی کنیم؟ چون امروز شاهدیم الگوی بسیاری از جوانان در سبک زندگی، سلبریتیهایی هستند که خودشان زندگی پایداری ندارند!
به لحاظ نظری مدام میگوییم الگوی موفق، زندگی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) است، اما این زندگی را به خوبی تصویر نمیکنیم. آیا شاخصهای آن زندگی را به شکل واقعی مطرح میکنیم یا حرفهایی انتزاعی و غیرقابل باور میزنیم؟ توجه شود که نباید تصویری دستنیافتنی از معصومان ارائه کنیم، آنها بشرِ مافوق هستند، مافوقِ بشر نیستند، وقتی زندگی خانوادگی این دو بزرگوار به گونهای تشریح میشود که گویی هیچ مشکل و سختی و اختلاف نظری در آن وجود نداشته است، جوان چگونه آن را باور کند و از آن برای زندگی امروز خود درس بگیرد؟ به گونهای آیا واقعاً بین این دو حضرت، هیچ اختلاف نظر در زندگی مشترک نبوده است؟ مگر میشود در خانواده اختلاف نظر نباشد؟ تغایر نظر، مقدمه رشد و تعالی است. قرار نیست که در خانواده هیچ بگومگویی نباشد، مهم این است که در خانواده مدیریت وجود داشته باشد. بارها گفتهام فکر نکنید خانوادهای که هیچ اختلافی ندارد و صدایی از آن به گوش نمیرسد، خانوادهای مطلوب است! به نظر من اینجور نیست.
با جوان امروز باید به زبان روز صحبت کنیم، باید به این سؤال پاسخ دهیم: اگر امروز علی(ع) و فاطمه(س) در میان مردم بودند و میخواستند با هم پیمان ازدواج ببندند چگونه رفتار میکردند؟ این یعنی به روزکردن یک الگو براساس شرایط زمانی و مکانی، در کنار این کار، به شما اهالی رسانه توصیه میکنم ابتدا ملاکهای موفقیت را تعریف کنید و سپس خانوادههایی را که تشخیص میدهید موفق هستند، به مردم معرفی کنید. بعضی صاحبنظران در تعریف خانواده گفتهاند خانواده جایی است که عشق و گذشت در آن وجود داشته باشد، یعنی اختلاف و تغایری باید وجود داشته باشد تا گذشت و عبور از فردگرایی زیبایی خود را نشان دهد. باید الگوی زندگی خانوادگی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) را که بهترین الگو و اسوه است، به شکل واقعی تبیین کنیم. اگر این الگو را به درستی بشناسیم، بهروز کنیم و به آن تمسک کنیم، برای جامعه ما که مسلمان و شیعه است و به خاندان رسالت علاقه دارد، بسیار کارساز است.
طبقه اجتماعی در جامعه ایران شکل نگرفته است
برای فهم اربعین باید بزرگ شویم
جوانها مدیران بهتری برای کشور انقلابی هستند/ نامزدهای مجلس منابع مالیشان را مشخص کنند
ازدواج ,خانواده ,اجتماعی ,هم ,جامعه ,جوانان ,است که ,این قانون ,برای ازدواج ,را به ,به ازدواج ,قانون تسهیل ازدواج ,رسانه توصیه میکنم ,اهالی رسانه توصیه ,توصیه میکنم ابتدا
درباره این سایت