اقتصاد سامان نیابد، علائم فروپاشی نظام را میبینیم / گفتوگویی دربارهی فاصلهی جمهوری اسلامی از شعارهای انقلاب(۱)
امینه شکرآمیز، انصاف نیوز: عماد افروغ -استاد دانشگاه و جامعهشناس- به انصاف نیوز میگوید: متاسفانه پیگیری مسائل اقتصادی اصلا فراموش شده است. در دههی اول، یکمقداری به مسائل اقتصادی سامان دادیم؛ آن موقع شاهد این همه شکاف طبقاتی و درآمدی نبودیم. بعد از آن دیگر فراموش کردیم. این را بهعنوان یک جامعهشناس میگویم که امروزه اگر به مسائل اقتصادی کشور سامان داده نشود یا بهسمت تحریمها، فرافکنی شود، علائم فروپاشی نظام را میبینیم. ما الان وظیفه داریم هشدار دهیم. اگر جامعهشناس هستیم و تعهد اجتماعی داریم، باید فریاد بزنیم. شاخصها و علائم دارد این را نشان میدهد. سالهاست که بزرگترین مطالبهی مردم، مطالبهی اقتصادی است.
هر چه امروز میکشیم، هر اتفاقی که در کشور رخ میدهد، هر واکنشی که صورت میگیرد و هر اعتراضی که در این سالها صورت گرفته است، همه ناشی از مسائل اقتصادی است. سالها است که حسب پیمایشهای ملی، ما دیگر مطالبات و اعتراض آزادیخواهانه نداریم. اعتراض استقلالطلبانه هم هیچگاه نداشتیم. اعتراضات و واکنشهای مردمی بیشتر اقتصادی است.»
امروزه برخی جامعهشناسان از فاصلهای که بین جمهوری اسلامی و شعارهای انقلاب (استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی) وجود دارد، صحبت میکنند. عماد افروغ درمورد شعار استقلال» و آزادی»، به انصاف نیوز میگوید: استقلالمان زبانزد خاص و عام و باعث افتخارمان است. همین که دشمن اصلی و دیرینهی ما از دست ما عاصی شده است و مواضع عجولانه، از سر احساس و همراه با عصبانیت میگیرد، حکایت از درست بودن موضع استقلالطلبانهی ما دارد. در زمینهی آزادی، عطف به قانون اساسی توفیقی به نسبه حاصل شده است. البته نمیتوانیم بگوییم که به تمام اصول یا بندهای موجود درمورد آزادی -مصرح در فصل سوم- عمل میشود. ولی به هر حال در مقایسه با شعار سوم در زمینهی آزادی توفیق بهتری داشتیم. یعنی ما نمیتوانیم بگوییم در کشور آزادی نیست؛ در کشور آزادی هست ولی تا رسیدن به جایگاه مطلوب فاصلههایی داریم».
افروغ درمورد میزان تحقق شعار سوم (جمهوریت) میگوید: توفیق نهچندان ما و برخلاف انتظار ما متاسفانه در دو مسئلهی اخلاق» و عدالت اجتماعی» بوده است؛ بهویژه در عدالت اجتماعی. متاسفانه در این زمینه کارنامهی درخشانی نداریم».
متن کامل گفتوگوی انصاف نیوز با عماد افروغ را میتوانید در ادامه بخوانید:
افروغ: در اخلاق» و عدالت اجتماعی» کارنامهی درخشانی نداریم
یک شعار درمورد آزادی داشتیم. در زمینهی آزادی، عطف به قانون اساسی توفیقی به نسبه حاصل شده است. البته نمیتوانیم بگوییم که به تمام اصول یا بندهای موجود درمورد آزادی -مصرح در فصل سوم- عمل میشود. ولی به هر حال در مقایسه با شعار سوم که به آن اشاره خواهم کرد، در زمینهی آزادی توفیق بهتری داشتیم. یعنی ما نمیتوانیم بگوییم در کشور آزادی نیست؛ در کشور آزادی هست ولی تا رسیدن به جایگاه مطلوب فاصلههایی داریم.
اما توفیق نهچندان ما و برخلاف انتظار ما متاسفانه در دو مسئلهی اخلاق» و عدالت اجتماعی» بوده است؛ بهویژه در عدالت اجتماعی. متاسفانه در این زمینه کارنامهی درخشانی نداریم. فرصتهای خوبی هم در اختیارمان بوده است که به این شعار محوری انقلاب اسلامی سامان مطلوبی بدهیم. هر چه امروز میکشیم، هر اتفاقی که در کشور رخ میدهد، هر واکنشی که صورت میگیرد و هر اعتراضی که در این سالها صورت گرفته است، همه ناشی از مسائل اقتصادی است. سالها است که حسب پیمایشهای ملی، ما دیگر مطالبات و اعتراض آزادیخواهانه نداریم. اعتراض استقلالطلبانه هم هیچگاه نداشتیم. اعتراضات و واکنشهای مردمی بیشتر اقتصادی است.
اعتراضات اقتصادی مردم بهحق است»
من تعجب میکنم چرا به این اعتراضات توجه شایستهای نمیشود. در حالی که اصلا یکی از اهداف انقلاب اسلامی، عدالت اجتماعی بوده است. من نگران این هستم که بهتدریج این تلقی جا بیفتد که اصولا انقلاب، شعار اقتصادی و شعار عدالتخواهی نداشته است. بنابراین باید فکر دیگری بکنیم و چارهی دیگری بیندیشیم؛ این اعتراضات اقتصادی مردم به حق است و بخشی از شعارهای انقلاب اسلامی نیز همین بوده است. بحث اقتصادی و تقلیل و تعدیل شکافهای درآمدی و طبقاتی، هم، در اهداف انقلاب اسلامی بوده و هم در نیروهای انقلابی دیده میشده است. شما میتوانید این مسائل را هم در ارزشهای آنها و هم در خواستههای آنها ردیابی کنید. این مسائل خواستهی عمومی بوده است.
مردم بهخاطر مسائل اقتصادی به خاتمی رای دادند»
حتی زمانی که آقای خاتمی رئیسجمهور میشود، همه فکر میکنند که شعار، شعار آزادیخواهی و توسعهی ی است. اما جهاد دانشگاهی از کسانی که به ایشان رای داده بودند، پیمایشی انجام میدهد؛ در این پیمایش از آنهایی که به آقای خاتمی رای داده بودند پرسش میشود که بر حسب چه مطالبهای به ایشان رای دادید؟» ۵۱ درصد و خردهای میگویند بهخاطر مسائل اقتصادی. چرا نمیبینیم؟ چرا مرتب اسیر هژمونیهای سنگین رسانهای میشویم؛ در حالی که اصل قضیه این است. متاسفانه پیگیری مسائل اقتصادی اصلا فراموش شده است. در دههی اول، یکمقداری به مسائل اقتصادی سامان دادیم؛ آن موقع شاهد این همه شکاف طبقاتی و درآمدی نبودیم. بعد از آن دیگر فراموش کردیم. این را بهعنوان یک جامعهشناس میگویم که امروزه اگر به مسائل اقتصادی کشور سامان داده نشود یا بهسمت تحریمها، فرافکنی شود، علائم فروپاشی نظام را میبینیم. ما الان وظیفه داریم هشدار دهیم.
هیچ توجه عملی به مسائل اقتصادی نمیشود»
اگر جامعهشناس هستیم و تعهد اجتماعی داریم، باید فریاد بزنیم. شاخصها و علائم دارد این را نشان میدهد. سالهاست که بزرگترین مطالبهی مردم، مطالبهی اقتصادی است. در پیمایش ملی سال ۹۵ بزرگترین دغدغهی مردم، دغدغهی اقتصادی است. حتی در اتفاقی هم که در سال ۹۶ افتاد، وقتی از مردم نظرسنجی شد، ۸۱ درصد گفتند نیتی اقتصادی است. چرا گوشها بدهکار نیست؟ چرا چشمها این را نمیبیند؟ آیا بهعمد دارند تهای معطوف به نابرابری را ادامه میدهند؟ یا واقعا برنامهای ندارند؟ من نمیدانم خواسته است یا ناخواسته؟ این همه گفته میشود و این همه پیمایش انجام میدهند. این پیمایشها، پیمایشهای خصوصی هم نیست، دولتی است؛ این همه پیمایش ملی و دولتی انجام میشود و فریاد میزند که بایستی به مسائل اقتصادی، بیکاری، اشتغال و غیر ذلک سامان بخشید؛ ولی هیچ توجه عملی به این مسائل نمیشود.
دولت مدیریت باکفایتی ندارد»
همین الان گرانیها را نگاه کنید. گرانی فزاینده و غیرقابلپیشبینی است؛ البته امروزه این قابلپیشبینی است که ممکن است هر روز قیمت اقلام بالا برود! این دیگر قابلپیشبینی شده است! اینکه اگر امروز نخری، ضرر کردی. پول دارد پوک میشود. حالا ما مدام بگوییم این مربوط به تحریمها است! این حرفها چیست؟ این حرفها را کی میپذیرد؟ کجا مربوط به تحریمها است؟ دولت مدیریت باکفایتی ندارد و کنترل و نظارت لازم را اعمال نمیکند. خیلی از تحلیلگران میگویند این مربوط به دلالها و واسطهگرها است. چرا باید اینطور باشد؟ چه کسی باید جلوی دلالبازیها را بگیرد؟ چه کسی باید جلوی واسطهگری را بگیرد؟ یک جامعه چرا دولت تشکیل میدهد؟ چرا به یک حاکمیت تن میدهد؟ برای اینکه بتواند از ابزارهای امرونهی استفاده کند. برای اینکه بتواند یکجاهایی مانع شود، نه اینکه اوضاع را رها کند.
دولت شلاق میخواهد»
این به این معنی نیست که دولت فعلی باید توسط مجلس استیضاح شود. این حرفها که حرفهای پوچی است. اتفاقا ما در چنین شرایطی نیاز به دولت داریم. صحبت درمورد استیضاح، حاکی از نافهمی و عدم درک شرایط ضروری و حساس کشور است. این بحث که اصلا مطرح نیست. اما قرار نیست که چون دولت میخواهیم، هر دولتی تحمل شود. دولت باید برنامه و مدیریت داشته باشد، دولت شلاق میخواهد. دولت شلاق ندارد، دولت نظارت ندارد؛ حالا یا بهعمد است یا از روی بیکفایتی است. ولی من احساس میکنم که دولتها امروز بیش از هر زمان دیگری باید چهرهی اقتصادی و عدالتخواهانهی خودشان را نشان دهند.
اگر کسی حرف زد عمل نکرد، در دهانش بزنید»
این کار با حرف امکانپذیر نیست. شاید یک زمانی مردم با حرف تسکین پیدا میکردند، ولی امروز فهمیدند که حرفهایی که هیچ عملی پشت آن نباشد نهتنها تسکینی برای آنها نیست بلکه مقدمهی یک فاجعهی بزرگتر است. مردم حرف نمیخوهند. این را باید به مردم یاد داد. این وظیفهی امثال حقیر است که به مردم بگوییم: مردم دلتان به حرف خوش نباشد، به عمل خوش باشد. یعنی اگر کسی حرف زد عمل نکرد، در دهانش بزنید. حرف بدون عمل بدتر از سکوت بدون عمل است و فاجعهاش بیشتر؛ برای اینکه قالب یک هژمونی را به خود گرفته است. حرف میزنند که توجهات را بهسمت دیگری معطوف کنند. ما عمل میخواهیم، مردم عمل میخواهند. یعنی اگر شما حرف نزنید، عمل کنید، مردم متوجه میشوند که یک اتفاقی افتاده است. ما متاسفانه از بعد از جنگ کارنامهی خوبی درخصوص عدالت اجتماعی و اخلاق و معنویت نداریم.
اگر دولتمردان اخلاق را لحاظ میکردند
شما نگاه کنید دولتمردان ما چقدر راحت دروغ میگویند. قرارمان این بود که دیگر دروغ نگویید. اگر دروغ نمیگفتند، اخلاق را لحاظ میکردند و اگر قدرت هدف نبود بلکه وسیلهی ارزشهای معنوی و اخلاقی و عدالت اجتماعی بود، مردم فشارهای اقتصادی را هم بیشتر تحمل میکردند؛ کمااینکه در دههی اول تحمل کردند. امروز مردم شکاف، بیعدالتی و دروغ میبینند. اینها بهتدریج استقلال شما را هم تحتالشعاع قرار میدهد. بعضیها الان اینگونه پالس میفرستند که مثلا راهحل در ارتباط با آمریکا است! این حرفها چیست؟ اگر قرار بود راهحل در ارتباط و مذاکره با آمریکا باشد، پس چرا انقلاب کردیم؟ ببینید چه به روز کشورهایی آمده است که وابسته شده اند؛ این را متوجه شویم.
ما واقعا گامهای بزرگ و بلندی را برداشتیم و شهیدان زیادی دادیم. من شعار نمیدهم. آنهایی که تئوریسین امپریالیسم و نظریهی وابستگی بودند و نظام سرمایهداری را خوب تبیین و تحلیل کردند، متوجه هستند که سرمایهداری چگونه اهدافش را پیش میبرد. ما امروز شاهد هستیم آنهایی که نظریهی وابستگی را شکل دادند و معتقد بودند عقبماندگی کشورهای جهان سوم بهخاطر ارتباطشان با جهان اول است، درست میگفتند. آنهایی که میگفتند نظام سرمایهداری یکسری نهادهای بینالمللی را بهعنوان ابزار هژمونی تعبیه کرده است، درست میگفتند.
در همین مشکلات و در همین اتفاقات جاری، یکدفعه عربستان بهعنوان سومین کشوری معرفی میشود که مردم آن بیشترین رضایت، شادی و نشاط را دارند! خب این با شهود کدام آدم عاقلی میخواند؟ جایزه دادن به مقامات عربستان، با شهود کدام آدم عاقل و آزادیخواهی میخواند؟ معلوم است که اینها نهادهای وابسته به استکبار و نظام سرمایهداری هستند.
تضادهای موجود در نظام سرمایهداری
نظام سرمایهداری چند تضاد عمده دارد: یکی تضاد سود و نیاز است. سود سرمایهداری با نیاز مردم ناسازگار است. دیگری تضاد مبنا و بنا است. مبنای نظام سرمایهداری بر پایهی دولت حداقلی» بوده است. یعنی دولت حداکثری» نظام سرمایهداری با مبنایش هم نمیخواند. یکی هم بحث خودویرانگری خرد خودبنیادی است که یک بحث کاملا فلسفی است. امروز نظام سرمایهداری با اومانیسم ارتباط دارد؛ اومانیسم یک خرد خودبنیادی است که خودویرانگر است. نظام سرمایهداری برای اینکه این تضادها را تقلیل دهد، مجبور میشود که به تولید فضا رو بیاورد. برای تولید فضا کشورهای دیگر را هم تحتالشعاع نظام، مناسبات، روابط و ساختارهای سرمایهداری خودش قرار میدهد.
طبقه اجتماعی در جامعه ایران شکل نگرفته است
برای فهم اربعین باید بزرگ شویم
جوانها مدیران بهتری برای کشور انقلابی هستند/ نامزدهای مجلس منابع مالیشان را مشخص کنند
اقتصادی ,مسائل ,مردم ,هم ,نظام ,شعار ,مسائل اقتصادی ,است که ,اقتصادی است ,که به ,نظام سرمایهداری ,عصبانیت میگیرد، حکایت ,قانون اساسی توفیقی ,البته نمیتوانیم بگوییم ,بندهای موجود درمورد
درباره این سایت